ابزار رایگان وبلاگ

مصاحبه با جان کانوی - قسمت اول

اسلایدر

مصاحبه با جان کانوی - قسمت اول

اشلايشر: جان کانوي، خيلي خوش آمديد به مدرسه‌ی بين‌المللي تايستاني رياضي براي دانش‌آموزان در اينجا، دانشگاه جاکوبز در شهر برمن. به چه دليل اين دعوت را قبول کرديد؟

 

 

 

کانوي: من درس دادن را دوست دارم و همچنين به صحبت کردن براي جوانان علاقه بسيار دارم و اميدوارم که از اين موقعيت لذت ببرم. من عادت دارم درباره خودم صحبت کنم، چه ايستاده و چه نشسته.

 

اشلايشر: تا کنون اين اتفاق براي شما افتاده که مردم در حين صحبت کردنتان شما را ترک کنند؟

 

کانوي: بله، بعد از گذشت ۵ يا ۶ ساعت از درس دادن چيزي، مردم پا به فرار مي‌گذارند. همان طور که مي‌دانيد دانش‌آموزان بريتانيايي همانند دانش‌آموزان آلماني منظم نيستند.

 

اشلايشر: در اين مدرسه تابستاني دانش‌آموزان زيادي از ۲۵ کشور مختلف با سطح معاشرتي متفاوت شرکت کرده‌اند و برخلاف آنچه گفتيد فرار نکرده‌اند. شما يک استاد در دانشگاه پرينستون هستيد و مردم بسياري جهت تحصيل با استادي مثل شما به دانشگاه پرينستون مي‌آيند...

 

کانوي: بله تا حدودي!

 

اشلايشر: و الان شما برای دانش‌آموزان آمده‌اید، البته دانش‌آموزاني که ما در اينجا داريم اغلب جوان‌تر از دانش‌جویان پرينستون هستند. آيا براي شما تفاوتي مي‌کند که به دانش‌آموزان مدرسه تابستاني آموزش دهيد؟

 

کانوي: افراد براي من تفاوتي ندارند و من با همه يکسان صحبت مي‌کنم. من در دانشگاه پرينستون، هم درس‌هاي دوره‌ی کارشناسی و هم درس‌هاي دوره‌ی تحصیلات تکمیلی را تدريس مي‌کنم. من در آمريکا زیاد به این چنين مدرسه‌ها و مراسمي از اين قبيل رفته‌ام و واقعا هيچ گاه روش تدريسم را تغيير نداده‌ام. من روش تدريسم را خيلي عوض نکرده‌ام. اگر دانش‌آموزي جوان‌تر باشد من زياد وارد جزئيات نمي‌شوم، اما اين مساله چیزی را تغيير نمي‌دهد. در واقع من يک رياضي‌دان خیلی ابتدایی (elementary) هستم.

 

اشلايشر: در واقع شما يک رياضي‌دان خيلي عمیق ابتدایی هستيد.

 

کانوي: من تعريف شما را قبول مي‌کنم، اگر به معناي واقعي کلمه باشد اما ...

 

اشلايشر: بله همين طور است.

 

کانوي:... چگونه ممکن است اين را بگويم؟ اين که  بخواهيم بحث‌های ساده و بچه‌گانه را در نظر بگیریم و چيز جديدی در آنها پيدا کنيم خیلی سخت‌تر است. حتي پيدا کردن چيز جديدی در بحث‌هاي خط مقدم رياضي هم دشوارتر است. در نگاه اول همه چيز ساده به‌نظر مي‌رسد، اما بعدا مي‌فهمي که به آن سادگي که قبلا گفته شده بود نیست.

 

اشلايشر: من کمي گيج شدم، چرا که شما يکي از افراد در خط مقدم رياضيات و شايد خط مقدم رياضيات غير‌منتظره هستید.

 

کانوي: من فکر می‌کنم آخرين عبارت را مي‌توانم قبول کنم. اما اين رياضيات من است. من اعداد سورئال را کشف کردم که بي‌شک بسيار عجيب هستند. و تعاريف آنها کاملا ابتدایی است. پيش از اين نه هيچ کس درباره آنها انديشيده و نه حتي براي کشف آنها تلاش کرده بود. در رياضيات موضوعات باارزشي وجود دارد. خيلي از رياضي‌دانان مشهور بر روي اين موضوعات سرمايه‌گذاري کرده و ديگر خيلي سخت است که بتوان چيز تازه‌اي پيدا کرد. بسياري از همکاران من در پرينستون يک موضوع را انتخاب کرده و در آن زمينه تخصص پيدا کرده‌اند. من اين کار را نمي‌کنم. من به چيزهاي زيادي علاقه دارم ولي در موردشان خيلي عميق نمي‌شوم. فقط تا حد متوسطي درباره‌شان به تحقيق مي‌پردازم.

 

اشلايشر: اين نشانه‌اي از تواضع شماست.

 

کانوي: در اينجا مي‌خواهم چيز ديگري درباره خودم بگويم: من بيش از حد ساده و معتدل‌گرا هستم. اگر خيلي معتدل‌گرا نبودم، بهتر از اين بودم. من در خط اعتدال کار مي‌کنم.

 

اشلايشر: اميدوارم در اين مسير موفق باشيد! با توجه به ميانه‌رو بودنتان، چه فکري ....

 

کانوي: من هرگز فکر نمي‌کنم که در کل یک آدم میانه‌رو باشم، اما ادامه بديد.

 

 

دانش آموزان در حال صحبت با کانوي

 

 

اشلايشر: بگذريم، اجازه دهید سوالي از شما بپرسم. شما چه چيزي را به‌عنوان بزرگ‌ترين ايده و دستاوردتان در نظر مي‌گيريد؟

 

کانوي: نمي‌دانم. من دستاوردهاي زيادي داشتم و هيچ  وقت در فکر يک چيز به‌عنوان بزرگ‌ترين دستاورد نبودم. همکارانم مي‌گويند شايد تحقيق بر روي نظریه‌ی گروه از بزرگ‌ترين دستاوردهاي من باشد، ولي من خودم آن را به‌عنوان بزرگ‌ترين دستاوردم محسوب نمي‌کنم. من فکر مي‌کنم اين خيلي خوب است و من خيلي خوشحالم که همکارانم به اين کار ارزش داده‌اند و اين به اين معناست که من به چشم آنها بيهوده و بي‌‌ثمر نيستم. اما‌ دو دستاورد استثنايي وجود دارند که بايد به آنها اشاره کنم. يکي از آنها که به‌تازگي رشد يافته است، قضيه اراده آزاد است و ديگري که کمي قديمي‌تر است اعداد سورئال است. اين دو براي من ارزش ديگري دارند: به‌وسيله‌ی اعداد سورئال من توانستم دنياي عظيم و جديدي از اعداد را کشف کنم. مسلما اعداد زيادي وجود دارند که غيرقابل تصور هستند ولي تا کنون کسي بيشتر از اعدادي که من کشف کردم، کشف نکرده است. در واقع اين موضوع رياضي‌دانانِ به اصطلاح محافظه‌کار را به فکر وا مي‌دارد، چراکه اين دستاورد نظریه‌ی ساده‌تري از اعداد حقيقي را نسبت به نظریه‌ی سنتي، که از حدود ۲۰۰ سال پيش تا کنون در کتاب‌ها موجود است، توليد مي‌کند. بنابراين من بسيار مفتخر و خوش‌‌شانسم که توانستم اين را پيدا کنم.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:, ] [ 17:24 ] [ فرزانگان ]
[ ]